عشق من و بابایی محمد کیان جون عشق من و بابایی محمد کیان جون، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

محمد کیان پسر قشنگم

25 ماهگی

سلام قند عسلم سلام عزیزم سلام لواشک آلوی من  خوبی مامانی ؟! امیدوارم که خوب باشی عزیزم  یه ماه دیگه ام گذشت و الان دوسال و یک ماهه که به زندگیمون عشق آوردی و خونمون و پر کردی از شادی و نور   قربون قدم های کوچولوت برم که پر از خیر وبرکت ِ برامون  از این یه ماه اگه بخوام برات بگم : خیلی بهتر از قبل حرف می زنی و جمله بندی هات خیلی بهتر شده و کامل منظورت و می رسونی بهمون و بقیه ام دیگه حرفات و کامل می فهمن اینجوری نیست که نیاز به مترجم داشته باشی  با یه مرکز بازی آشنا شدم که ساعتی نگه می داره بچه ها رو و کلی بازی های باحال و خاله های مهربون داره توی این ماه چند باری بردمت بازی کردی ...
29 مهر 1393

داستان جشن تولد 2 سالگی کیان

سلام سلام صد تا سلام هزار  و سیصد تا سلام یه سلام رنگی رنگی به پسر به این قشنگی  به به عجب شاعری هستم من البته وارد فصل پاییز که میشیم معمولا همه شاعر میشن منم یکی از اونا  خب مامانم اومدم برات ماجرای تولد دو سالگیت و با یکم تاخیر بنویسم آخه این اینترنت محترم ما همه اش قطعی داره و اعصاب مصاب نمی ذاره واسه آدم  امسال جشن تولد کیان جون به دوقسمت و دوتا مهمونی تبدیل شد آخه سال پیش چون تعداد مهمونا زیاد بودن خیلی اذیت شدیم  و من به شخصا هیچی از اون تولد نفهمیدم تولد امسال و 5شنبه 27 شهریور با فامیلای بابا گرفتیم و جمعه 28 شهریور با فامیلای مامان دوتا مهمونی با جمعیت 25 نفر اینجوری خسته شدیم ولی مهمونی ه...
11 مهر 1393
1